این روزهای فرشته ام
این روزهای فرشته ام "امیرحسین":
به وسایلش حساسه و اونا رو برمیداره و میگه "منه".وسایل من و بابا و خودش رو هم جداگانه میشناسه و ما حق استفاده از وسایل همدیگه رو بدون اجازه ایشون نداریم مخصوصا به گوشی بابایی که دست من باشه واکنش نشون میده.
قبلا اگه چیزی رو میخواست تایید کنه میگفت "هم" ما هم میگفتیم بگو بله تا اینکه چند وقت پیش به جای "هم" گفت "ها" و بعد من خیلی اصرار کردم که بگه بله و" ها "رو نگه الان بله هم میگه اما هر وقت بخواد اذیت کنه توی چشمای من نگاه میکنه و میگه" ماما ها ها ها"
سی دی ها رو از روی عکساشون به اسم های ستاره/ حسنی/ الاغه (کلاه قرمزی)/ لالایی (رنگین کمان)/ عمو پورنگ میشناسه. اگه اجازه بدیم از صبح تا شب اونا رو تماشا میکنه.
اکثر کلمه ها رو بلده .یاد گرفته بگه عزیزم و اپل (سیب)
به چایی علاقه داره. تنقلاتشم پلا(پفیلا) پسه (پسته) آداس (آدامس) و تافی یه.
صبح ها که میریم سر کار پرستارش میپرسه مامان بابا کجا میرن میگه : کار میگه چی بیارن امیر : پول پلا (پفیلا)آداس
خیلی به اینکه کسی دعواش کنه حساسه و سریع بغض میکنه و میگه "زد" و اگه متوجه بشه از دستش ناراحت شدم میاد تو بغلمو تکرار میکنه مامان و تا نگم جانم ول کن نیست
علاقمند نقاشی و کاغذ و مداد و خودکار شده و از دست و پای خودش گرفته تا دیوار و تشک و کتاب و ... همه رو خط خطی میکنه و بعد محلی رو که نقاشی کرده نشون میده و میگه کاغذ
فداش بشم هوارررررررررررررررتا