شب یلدای ما با تاخیر!
شب یلدا خانوادگی سرما خورده بودیم برای همین من خیلی حوصله سفره چیدن نداشتم . به خاطر پسر گلم انار دونه کردم و میوه گذاشتم و شیرینی سنتی که داشتیم گذاشتم. امیر از من و باباش سر حالتر بود و با دیدن انارا کلی ذوق کرده بود و مدام میگفت انا و ریز ریز از انارا میخورد قربونش برم نوش جان.چند تا عکس از اون شب :
بقیه در ادامه مطلب :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی