امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

فرشته ام "امیرحسین"

پسر خوردنی من !

سلام به پسر نازنینم و همه دوستان خوب وبلاگی ٢٧ ماهگی پسرم امیرحسین مباررررررررررررررررررررررررررک و بعد : دیروز داشتم خونه رو مرتب میکردم که رسیدم به لباسای نوزادی امیرحسین وای خدا جون چقدر کوچولو بودن من که باورم نمیشد امیر اینقدر کوشمولو بوده به خودش هم نشون دادم که ذوق میکرد و می خندید و می گفت مامان برام می پوشی همه لباسا رو درآوردم و مجددا شستم و مرتب کردم که انشاله در آینده بازم ببینیم و از بزرگ شدن پسرم کیفور بشیم . انشاله در پناه حق همه کوچولوها عمر طولانی و باعزت داشته باشن و سالم و شاد زندگی کنن، امیرحسین منم همینطور. چند تا از حرفای شیرین گل پسر که باعث میشه من اونو بخورم (از ذوق گاز کوچیکش میگیرم اونم میگ...
17 شهريور 1392

در 26 ماهگی فرشته ام

سلام سلام صد تا سلام دوباره ما با کلی تاخیر اومدیم . توی تیرماه حسابی درگیر بودم . دفاع از پایان نامه و نبود همسری به علت تشرف به حج و بعد هم حلول ماه مبارک رمضان و روزه داری، البته اگه ریا نباشه ، حال و حوصله و وقتی برای نوشتن مطلب توی وبلاگ نمیگذاشت. چند تا موضوعی که باید در مورد امیرحسین عزیزم بگم اینکه پسرم ٢٦ ماهه شده مبارکه گلم ، چند تا شعر یاد گرفته مثل همه یه توپ دارم قلقلیه اولین شعر بوده، اتل متل توتوله ، کلاغه فار قار میکنه  و قسمت هایی از شعر حسنی رو بلده .توی بازی های انفرادیش شعرا رو کامل میخونه ولی وقتی ما میگیم بخون افتخار نمیده و باید ما شعر رو بخونیم و اون قافیه ها رو بگه. دیگه کامل صحبت میکنه و ...
8 مرداد 1392

تولد تولد تولدت مبارک

                                       هزار ساله شدم امروز که تولد توست برای تو برای چشمهای تو هدیه ام ناقابل است خاطراتی از فرداهامان برای بودنت همراه ترانه های خیس و باران خورده چشمهایم و من در هر تولد تو  باز زنده می شوم     به چشم برهم زدنی دو ساله شدی فرشته کوچکم با آمدنت خانه بهشت شده چه خوش یمن است تولدت در 3/3/1390 مصادف با تولد حضرت فاطمه و روز مادر و در ذومین سالروز تولدت 3/3/13...
9 خرداد 1392

تولد قمری امیرحسین جان

  سلام .فرشته کوچولوی ما امیرحسین این روزها حسابی مستقل شده و هر لحظه یه نظر داره که باید اجرا بشه.لباساش رو برای پوشیدن خودش انتخاب میکنه.همچنان عاشق بیرون رفتنه.هر چیز جدیدی براش بخریم دیگه به مشابه قبلیش توجه نمیکنه(مصداق ضرب المثل نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار).وقتی که از دست یکی از ما ناراحت بشه سریع به نفر دیگه گزارش میده و اعلام ناراحتی میکنه و وقتی ما از دستش ناراحت بشیم اونم ناراحت میشه و میگه دوست دارم.دیگه پوشک نمیشه ولی مثل اوایل به رفتن دستشویی ابراز تمایل نمیکنه و باید با ناز و ترفند و گاهی به زور بردش دستشویی. به پنگول علاقمند شده.با خودش حرف میزنه و بازی میکنه گاهی عروسکاشو میاره و اونا رو میخوابونه و لا...
9 خرداد 1392

ما اومدیم !!!!!!!!!!!!

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام ما اومدیم با حدود دو ماه تاخیر که ناشی از چندین عامل از جمله قطعی اینترنت گرفتاری های روزمره و بی حوصلگی بود. توی این مدت چندتا تبریک جا مونده که تیتروار اعلام میکنم یکی سالگرد تولد خواهر گلم زینب جان / تولد آتریسا جون دختر دوست خوبم فرناز خانم / ٢٣ ماهگی فرشته ام " امیرحسین" / روز مادر و دوسالگی قمری امیرحسین نازم  و سالگرد ازدواجم همگی مباررررررررررررررررررررررررک باشه.توی این مدت امیرحسین جون دیگه کامل حرف میزنه اظهارعقیده میکنه دیگه پوشک نمیشه اسم خودش و مامان و بابا و فامیلیش رو بلده و ... که بعدا مفصلا توضیح میدم. لطفا در ادامه مطلب چند تا از عکسای عید نوروز رو ببینید: &nbs...
22 ارديبهشت 1392